کد مطلب:224017 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:137

حسین بن علی یکه تاز عرصه میدان عشق
در روزالست و عالم ذر سفره ای گسترده شده كه یك طرف آن شفاعت از ماه تا بماهی بود - و طرف دیگر آن قبول بلیات بود خطاب شد هر كه والا و مقام قرب می خواهدباید قبول بلا و تعب دنیانماید كه درجات بلای در برابر درجات ولایتها و مقامات معنویست هر درجه بلا یك درجه ولا دارد كه البلاء للولاء محن ورزایا برای دوستان است و سبب قرب آنها بمقام الهی می گردد.

بآدم خطاب شد هر مقدار بلیه قبول كنی درجه و مقام تو بالا می رود.

حضرت آدم دویست سال گریستن را قبول كرد و درجه ی خرید.

حضرت نوح بلای قوم را خواست و بدرجة رسید.

حضرت زكریا دو نیم شدن بدن را پذیرفت و درجه ی گرفت.

و هر یك از پیغمبران و اولیاء خدا بلیت و تعب و رنجی را در دنیا پذیرفتند و درجاتی را قبول نمودند.

حضرت خاتم النبیین رنج شماتت دشمن مشرك و كفار را قبول كرد و رنج و محن آنها را پذیرفت و خودش فرمود «ما اوذی نبی مثل ما اوذی» هیچ پیغمبری را باندازه من رنج ندادند و رنج خاتم صلی الله علیه وآله وسلم زخم زبان بود در سفره میثاق پنج بلیت بزرگ نهادند و در قبال آن پنج درجه عالی تأمین نمودند هر كس این بلایا را قبول كند بآن درجات می رسد.

بلای اول از شهر و دیار بیرون رفتن و مهاجرت نمودن است.

بلای دوم كشته گان جوانان را برابر دیدن.

بلای سوم سه روز تشنگی خوردن و تحمل نمودن،

بلای چهارم سر از تن خود و جوانان جدا شدن.

بلای پنجم اسارت زن و فرزند دادن.

همه این بلایای بزرگ باید برای رضای خدا و در راه خدا باشد.

هر یك از انبیاء و اولیاء قسمتی از بلایا را پذیرفتند و دیگر قدمی فراتر نگذاشتند.



[ صفحه 405]



گروهی مهاجرت و شهر بشهر و دیار بدیار رفتن را پذیرفتند.

جمعی كشته شدن و فداكاری را قبول نمودند.

برخی تشنگی و گرسنگی را خواستند.

دسته ای سر از تن جدا شدن را قبول نمودند.

در اسارت زن و فرزند كه رسید همه قدم عقب كشیدند زیرا طاقت تحمل این مصیبت را نداشتند.

بالای این سفره روز عالم ذر همه ذرات وجودی بصورت هستی موجود بودند خطاب شد



هر كه این پیمانه نوشد عاشق است

و اندرین جام محبت صادق است



هر كه همه این بلایا را بپذیرد ازین درجات عالیه شفاعت را می گیرد.



ناگهان از خیل خلق عالمین

سروری برخاست نام او حسین



انبیاء در جای خود ایستاند - اولیاء بر خود ترسیدند متوقف شدند تا حسین بن علی قدم پیش نهاد و قبول این مصائب و متاعب را نمود.



چون حسین از ازل از دوستی خود دم زد

پشت پا زین سبب او بر همه ی عالم زد



امتحان خواست نماید چه خدا از اول

انبیا را بسر سفره صدا آندم زد



چون شدند جمع سر خوان بلا خاصانش

منتظر جمله كه آیا كه تواند دم زد



وز میان همه شان شاه شهید گفت كه من

عاشقم بر تو و بازار همه بر هم زد



خطاب شد یا حسین چه می دهی در قبال این مقام.

عرض كرد سه روز تشنگی و گرسنگی را قبول كردم.

ندا شد دیگر چه داری؟

عرض كرد حاضرم در راه تو از جان و سر و تن بگذرم باز خطاب شد دیگر چه داری برابر این مقام بدهی عرض كرد اسارت زن و فرزند را قبول كردم تا اعلای كلمه ی حق شود.



این ندا آمد ز حق او را بگوش

كی سرافراز ره ارباب هوش



چون تو خواهی مهر ما خود را فزا

این ترا بخشم چو ما كردی رضا



از عالم ذر و روز الست پیمان و میثاق بعالم نشئه ی طبع رسید.



ندا آمد كه دریای محبت را تلاطم هاست

بگفتا كشتی بی بادبانرا لنگری دارم





[ صفحه 406]





ندا آمد كه صیاد قضا را صید می باید

بگفتا قاسم وعباس و عون و جعفری دارم



ندا آمد كه نیكوتر از این ها صید باید كرد

بگفتا هیجده ساله علی اكبری دارم



ندا آمد چه داری مایه مر بازار محنت را

بگفتا همچو زینب من بلاكش خواهری دارم



ندا آمد غل و زنجیر دشمن را چه می گوئی

بگفتا خسته ی رنجور و زار و لاغری دارم



ندا آمد كه پیكان سه پهلو را هدف باید

بگفتا خوردسال شیر خواره اصغری دارم



ندا آمد كه سیلی صورت گلرنگ می خواهد

بگفتا من سه ساله چون سكینه دختری دارم



ندا آمد كه خنجر از تو دارد چشم انعامی

بگفتا بار الها بهر خنجر حنجری دارم



ندا آمد كه در ویرانه جا بایست ناموست

بگفتا خواهر و دختر بكنجش محرمی دارم



ندا آمد كه دشمن هر یكی تاراج می خواهد

بگفتا گوشواره، تاج و تخت و افسری دارم

بین رب و مربوب و خالق و مخلوق میثاق بسته و عهدنامه نوشته استوار گردید و 124000 پیغمبر آنرا امضاء نموده و مهر كردند.

جبرئیل حامل عهدنامه باوج عرش الهی بود و خازن این پیمان بود تا روز عاشورا آنوقت كه پسر پیغمبر یكه و تنها ماند بر دشمن حمله كرد و كشتار فراوانی نمود جبرئیل این عهدنامه را آورد و او را بمیثاق خویش متذكر ساخت عرض كرد خدایت سلامت می رساند و می فرماید كه تا كنون بدرجات بلیات و مواعید خود وفا كردی بقیه را هم ما قبول كردیم عرض كرد من بعهد خود وفا كردم و بقیه عمر را بپایان می رسانم خدایم هم بعهد خویش وفا می كند و شفاعت مرا در حق پیروان جدم قبول می فرماید.



[ صفحه 407]



جبرئیل گفت اگر خواهی با همین شرایط كنونی دست زن و فرزند خود را بگیر و بهر كجا بخواهی بروی تو را هدایت می كنم و مصونیت می دهم.

عرض كرد از زندگی دنیا بیزارم و شایق ملاقات پروردگارم.



جبرئیلا رفتنت زین جا نكوست

تو مشو مایل میان ما و دوست



آنكه از نزدش پیام آورده ای

آنكه از پیشش سلام آورده ای



بی حجاب اكنون در آغوش من است

جمله اسرارش در گوش من است



حضرت امام رضا علیه السلام خواست مقام شامخ جدش حسین بن علی و عظمت شهادت و علت آنرا برای مأمون متذكر گردد تا هر خواننده باین مقام آسمانی سر تعظیم فرود آورد. [1] .


[1] اين قسمت از مفاد يكي از بحث هاي علمي پدرم مرحوم ثقةالاسلام حاجي ميرزا احمد عماد الواعظين اصفهاني متوفي 1384 رحمة الله عليه درباره عالم ذر اقتباس شد.